نبود تعریف واضح از تفکر انتقادی در اسناد برنامه درسی آموزش دین در اسکاتلند، سطح پایین آگاهی معلمان از نحوۀ پرورش تفکر انتقادی در دانشآموزان را به همراه دارد.
نخستین نشست از مجموعهنشستهای «مرور ایدهها و دستاوردهای پژوهشهای انجامشده در حوزۀ تعلیم و تربیت» از سوی بنیاد تربیتی حیات برگزار شد.
دکتر راحله میراسلامی، دانشآموختۀ دکتری رشتۀ علوم تربیتی دانشگاه ادینبرو اسکاتلند، در این نشست، یافتههای رسالۀ دکتری خود را با عنوان رویکردهای تفکر انتقادی در برنامۀ درسی آموزش دینی دبیرستانهای اسکاتلند ارائه کرد. آنچه میخوانید چکیدهای از این رساله است.
این پژوهش کیفی مقایسهای، با هدف بررسی تفکر انتقادی در فهم معلمان و اسناد برنامه درسی آموزش دینی در دو بخش متفاوت؛ مدارس غیرمذهبی و مدارس کاتولیک در اسکاتلند، انجام شده است. درحالیکه تحقیقات پیشین تفکر انتقادی را در زمینههای مختلف برنامه درسی مورد بررسی قرار داده و مطالعات تجربی در مورد آموزش دین از دیدگاههای مختلف وجود دارد، کمبود تحقیقات در مورد تفکر انتقادی در آموزش دین به ویژه در اسکاتلند وجود دارد. آنچه باعث میشود که تفکر انتقادی به طور خاص در آموزش دین جالب توجه باشد، رابطه پیچیدۀ بین ایمان و عقل و اهمیت اعتقادات شخصی در این موضوع خاص، بر خلاف دیگر برنامههای درسی است.
این تحقیق شامل سه بخش مختلف برای پاسخ به سؤالات تحقیق است. در اولین مطالعه، چارچوب تفکر انتقادی را براساس تجزیه و تحلیل تعاریف مختلف تفکر انتقادی و چارچوبهای غالب در ادبیات تحقیق طراحی کردم. پس از بررسی طبقهبندیها و چارچوبهای مهارتهای تفکر انتقادی مانند آنچه که توسط بلوم، انیس، هالپرن و پل ارائه کردهاند، چارچوب سلسله مراتبی تفکر انتقادی را طراحی کردم. این چارچوب مفهومی، مهارتهای تفکر سطح پایین، مهارتهای سطح بالا (تفکر شناختی و فراشناختی) و گرایشها را دربر می گیرد.
در مطالعه دوم، از این چارچوب برای تحلیل و مقایسه دو کاربرد صریح و ضمنی تفکر انتقادی در اسناد برنامه درسی آموزش دین در دو نوع مدرسه استفاده کردم. هدف این بود که انواع مختلف تفکر انتقادی را در این اسناد شناسایی کنیم. مطالعه سوم بر درک معلمان از تفکر انتقادی در آموزش دین تمرکز داشت که این کار با انجام مصاحبه نیمهساختیافته با معلمان دینی در مدارس متوسطه در اسکاتلند، ۵ نفر در ۵ مدرسه غیردینی و ۴ نفر در ۳ مدرسه کاتولیک انجام شد. هدف از این بخش یافتن شباهتها و تفاوتهای فهم معلمان از تفکر انتقادی در این دو نوع مدرسه و نیزنقش اسناد ملی آموزش دین در شکل گیری فهم معلمان از تفکر انتقادی در آموزش دین بود. تجزیه و تحلیل اسناد برنامه درسی و مصاحبه معلمان براساس چارچوب تفکر انتقادی، کارایی و اصالت این چارچوب طراحی شده را نشان داد.
یکی از یافته های کلیدی این مطالعه این است که اگر چه اجزاء تفکر انتقادی در اسناد برنامه درسی آموزش دین در هر دو نوع مدرسه یکسان است، رویکردهای متفاوت به دین و حقیقت، رویکردهای متفاوت به تفکر انتقادی را در این اسناد نشان میدهد. بعلاوه علیرغم تأکید اسناد هر دو نوع مدرسه بر پرورش تفکر انتقادی در فرآیند یاددهی-یادگیری آموزش دین، این پژوهش ابهام تمام اسناد ملی آموزش دین در تعریف تفکر انتقادی و پرورش آن و عدم دانش جامع معلمان از بهکارگیری تفکر انتقادی در این اسناد را نشان می دهد.
یکی دیگر از یافتههای این تحقیق این است که اگرچه در کاربرد تفکر انتقادی توسط معلمان شباهت وجود دارد، آنها رویکردهای مختلفی ناشی از ادراکات فردی از تفکر انتقادی دارند که به نظر نمیرسد تحت تأثیر مدارسی باشد که در آن کار می کنند. به نظر میرسد که این مساله به دلیل پیشزمینههای مختلف فردی و اجتماعی آنهاست که فهم آنها را شکل میدهد. همچنین عدم وجود تعریف واضح از تفکر انتقادی در اسناد برنامه درسی آموزش دین، سطح پایین آگاهی معلمان از نحوه پرورش تفکر انتقادی در دانشآموزان را به همراه داشته است.
چارچوب تفکر انتقادی که در این تحقیل طراحی شده است، یک چارچوب مفهومی و عملی قابل استفاده برای تحلیل تفکر انتقادی دراسناد برنامه درسی، فهم معلمان و همچنین کتب درسی آموزش دینی و سایر دروس میباشد. این چارچوب قابل استفاده برای محققان، معلمان و برنامهریزان آموزشی جهت فهم مفهوم تفکر انتقادی و بررسی آن در دروس مختلف در پایههای مختلف آموزشی است.
با توجه به روابط متقابل بین تفکر انتقادی و آموزش دین و عدم آگاهی و دانش معلمان از آن و نقش کلیدی آنها در پرورش تفکر انتقادی در دانشآموزان، این تحقیق پیشنهاد میدهد که اضافهکردن تعریف روشن از تفکر انتقادی و روشهای پرورش آن در اسناد برنامه درسی، لازم و مفید میباشد.
بهعلاوه طراحی یک برنامه آموزشی ضمن خدمت برای معلمان جهت آموزش مفهوم تفکر انتقادی و اهمیت آن در آموزش با تأکید بر شناخت مهارتها (شناختی و فراشناختی) و تمایلات تفکر انتقادی پیشنهاد میشود. سیاستگذاران تعلیم و تربیت نیزمیتوانند این چارچوب را هم در جهت ارزیابی تفکر انتقادی در برنامه درسی دروس مختلف و هم در جهت پرورش آن از طریق دروس مختلف بهکارگیرند.
نظرات کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر دهید