در نشست بررسی ابعاد پیدا و پنهان سند 2030 مطرح شد (2)؛
اسناد بینالمللی چگونه به گفتمان ملی تبدیل میشوند؟سند 2030 از نوع بیانیه یا چارچوب اقدام است و حالت استانداردسازی و تنظیم رفتار دارد. این سند، بیش از آنکه الزامآور حقوقی باشد، توصیهای از جنس نرمافزاری است، برای اینکه به شکل نرم و به تدریج، تغییر ارزشها، باورها و در نهایت رفتار را در میان ملتها رقم بزند.
به گزارش پایگاه خبری رب، نشست «بررسی ابعاد پیدا و پنهان سند ۲۰۳۰»، ۳۱تیر۱۳۹۷، با حضور کارشناسان و صاحبنظران در مؤسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای مدضلهالعالی) برگزار شد.
دکتر مهدی جمشیدی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ حبیب رحیمپور، دانشجوی دکتری فلسفۀ تعلیم و تربیت؛ دکتر کبری خزعلی، عضو شورای فرهنگیاجتماعی زنان و خانواده؛ دکتر فاطمه صدر، دکتری فلسفه و مجتبی همتیفر، دانشجوی دکتری فلسفۀ تعلیم و تربیت سخنرانان این نشست بودند. دکتر فرشته روحافزا، معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان، مدیریت این نشست را بر عهده داشت.
در ادامۀ بخش اول گزارش این نشست، گزارش بخش دوم را میخوانید که در خبرگزاری فارس منتشر شده است.
فرشته روح افزا، معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به عنوان مجریکارشناس در این نشست حضور داشت. وی با طرح این سؤال که چرا اساساً کشورهای استعمارگر، سندهایی نظیر ۲۰۳۰ را تدوین میکنند، به طرح تاریخچه کوتاهی از استعمار پرداخت و گفت: در قرنهای گذشته کشورهایی به نام آمریکا و کانادا و استرالیا وجود نداشت. استعمار برای اینکه بر نقاط مختلف دنیا سلطه پیدا کند، تحت عنوان «کشف»، به مناطق مختلفی میرفتند و در آنجا استقرار پیدا کردند. به عنوان مثال، آمریکا منطقهای بود که سرخپوستها در آن زندگی میکردند و کشفی در کار نبود. آمریکاییها به آنجا رفتند و تحت عنوان کشف کریستوف کلمب، بر آن منطقه سلطه یافتند. وی کشور انگلستان را یکی از کشورهایی دانست که هنوز هم مستعمره دارد و کانادا مستعمره انگلستان است.
وی با بیان اینکه در گذشته، استعمار، از طریق لشکرکشی انجام میشد، ادامه داد:
بعد دیدند که برای رسیدن به اهداف استعماری خودشان، روشهای نرمافزاری نیاز است. چون دیدند به این کشورها که وارد میشوند، با اهالی آنجا درگیر میشوند. وقتی دیدند این روش هم کافی نیست، برای اینکه داراییهای مادی و فکری کشورها را غارت کنند، از همه کشورهایی که دارای بلوغ فکری بودند، مهاجر پذیرفتند.
روحافزا ادامه داد: این نوع استعمار هم برای سلطه کافی نبود و چندی است در لوای سازمان ملل که آن هم نقشهای از نقشههای پنتاگون است، به این فکر افتادند که باید بازوهای اجرایی در کشورها داشته باشند، که این بازوهای اجرایی، همان سازمانهای بینالمللی هستند که کارهای اجرایی در کشورها انجام میدهند. از این طریق میخواهند به تعبیر رهبر انقلاب، استعمار نو را انجام دهند، آنهم با روش قانع کردن مردم و دولتها، در قالب عناوین جذابی مثل حقوق بشر. ما الان شاهد هستیم که دستگاههای فراوانی در زمینه حقوقبشر، راهاندازی شده است.
معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، به منابع و ظرفیتهای عظیم کشور اشاره کرد و با بیان اینکه این منابع، برای کشور اقتدار آفریده است، تصریح کرد: دشمن درصدد شکستن این اقتدار است و به همین منظور، اسنادی نظیر ۲۰۳۰ را مینویسد. البته فقط برای ما ننوشتهاند.
روحافزا ادامه داد: روی جلد کتابچهای که برای سند ۲۰۳۰ نوشته شده، هدف از تدوین سند را، دگرگونکردن جهان، عنوان کرده است. ابزاری هم که برای این کار در نظر گرفته شده، ۱۷ بند، تحت عناوین زیبا و جذاب است که هر کس آنها را بخواند، تصور میکند آنها غیر از اینکه میخواهند به بشر خدمت کنند هیچ دغدغه دیگری ندارند. عناوینی چون پایان دادن به فقر و گرسنگی، تأمین زندگی سالم، آموزش، برابری جنسیتی، مدیریت پایدار، انرژی پایدار و… .
وی تصریح کرد: علیرغم دستورات رهبر انقلاب، دانسته یا ندانسته سند ۲۰۳۰ به نوعی، در حال اجراییشدن است.
روحافزا با یادآوری اینکه در حدفاصل سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ بحثی به عنوان «توسعه هزاره» در کشور مطرح بود، خاطرنشان کرد: مقام معظّم رهبری در بیاناتی که آن زمان داشتند، اعلام کردند که با کلمه «توسعه» مخالف هستند و برای آن، جایگزین هم معرفی کردند.
کارشناس مسائل خانواده ادامه داد: پانزده سال تحت عنوان توسعه هزاره، برنامهای را اجرا کردند و بعد از پایان برنامه، اعلام کردند که به برخی از اهدافمان به خوبی رسیدیم، که کنترل جمعیت یکی از آنها بود؛ اسناد آن هم موجود است.
وی با بیان اینکه بعد از موضوع توسعه هزاره، موضوع توسعه پایدار را در دستور کار قرار دادند، اظهار داشت: در بسیاری از برنامههای دولت و حتیNGO ها، به کلمه توسعه پایدار اشاره میشود که این تعبیر، تفسیر دیگری از سند ۲۰۳۰ و آن روی سکّه این سند است. درواقع، وقتی گفته میشود در راستای توسعه پایدار، این کار را انجام میدهیم، در راستای سند ۲۰۳۰ است.
روحافزا، سند ۲۰۳۰ را دارای ۱۶۹ بند دانست که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ برای آن برنامهریزی شده است و افزود: برخی کشورها به این سند پیوستهاند و برخی دیگر، نه.
وی، درباره روند اجراییشدن سند ۲۰۳۰ در کشور گفت: رهبر انقلاب در فروردین۱۳۹۶ شخصا به موضوع ورود کردند و در ۱۰اردیبهشت۱۳۹۷، بخشنامهای مبنی بر توقف اجرای سند از سوی دولت صادر میشود.
معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان افزود: در ۱۷اردیبهشت۱۳۹۶، رهبری مخالفت عمومی خود را اعلام کردند و دولت هم در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به این مسئله پرداخت و قول ملغیکردن آن را در اسناد بالای سند ۲۰۳۰ داد. در تیر۳۹۶، رهبر انقلاب با حکم حکومتی، دستورالعمل لغو سند ۲۰۳۰ را صادر کردند، ولی تأسفبرانگیز است که برخیها از روی غرض یا هر عاملی دیگر، دست از آن برنمیدارند و قائل به این هستند که به هر قیمت ممکن، این سند اجرایی شود.
کبری خزعلی: نقطه اوج سند ۲۰۳۰ برنامه انقلاب جنسیتی است
در ادامه، نوبت به کبری خزعلی؛ عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان رسید تا بحث خود را آغاز کند.
وی با اشاره به اهدافی که در سند ۲۰۳۰ مطرح شده، گفت: فردی که خودش مسئول سیاستگذاری در ۱۷۰ کشور است، میگوید این یک جنگ با زن، کودک، خانواده و بشریت است.
خزعلی ادامه داد: در سرفصل مربوط به زن و خانواده، تأکید سند ۲۰۳۰ بر روی تنظیم خانواده و کمکردن فرزندآوری است.
شکافتن صادقانه سند ۲۰۳۰ برای مردم، راهکاری بود که وی، مورد تأکید قرار داد و تصریح کرد: باید به مردم امید بدهیم که اگر روی پای خودمان بایستیم، جواب میدهد. همانطور که در ابتدای انقلاب، ایستادگی کردیم و با پافشاری بر اهداف و آرمانهای خود، به پیشرفتهایی دست پیدا کردیم که در نهایت دشمن نتوانست ما را تحمل کند و دست به ترور جوانان دانشمند ما زد.
خزعلی با بیان اینکه بهجای اجراکردن اسناد بینالمللی، باید سیاستهای خودمان را تبیین کنیم، خاطرنشان کرد: در حال حاضر، پنج سند در نوبت بررسی شورای عالی انقلاب فرهنگی است و وقتی در محیطهای دگراندیش برخی از آنها را باز میکنیم، میگویند اگر همینها پیاده شود، ما چیز دیگری از جمهوری اسلامی نمیخواهیم.
عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان، طرح نقاط تقابل در مقابل اسنادی چون ۲۰۳۰ را مورد تأکید قرار داد و افزود: ما میتوانیم در مقابل سندهایی چون FATF اسناد دیگری قرار دهیم و تعریفهای دیگری ارائه دهیم.
خزعلی ادامه داد: مثلاً میتوانیم شاخصهایی از قبیل تروریست فرهنگی را مطرح کنیم. ناظر به اینکه در فضای مجازی، به سلامت جسمی و روحی فرزندان حمله میشود. همچنین میتوان بحث تروریست حقوقی را مطرح کرد. اینکه بدون رضایت کشورها، خودشان قانونگذاری میکنند و خودشان هم بر آن نظارت میکنند، تروریست فرهنگی است.
وی با بیان اینکه سند ۲۰۳ در میان مجموعه اسنادی قرار دارد که از سال ۲۰۰۰ رسماً در کشورها پیاده میشود، خاطرنشان کرد: پانزده سال روی این سند، گفتمانسازی شده است و اینکه الان شاهد هستیم که نسل جوان، تا حدودی فاصله گرفته است، ناشی از همین موضوع است.
خزعلی ادامه داد: آنها برای پیشبرد سیاستهای خودشان فیلم میسازند ولی ما سیاستهای کلان نوشتهایم و در شورایعالی انقلاب فرهنگی گذاشتهایم تا خاک بخورند. بچه مردم چه کاری میتواند با این سند انجام دهد؟
وی با انتقاد از شورایعالی انقلاب فرهنگی گفت: هنوز هیچ خروجی خاصی از این شورا در ارتباط با سند ۲۰۳۰ حاصل نشده است.
کارشناس مسائل خانواده با بیان اینکه مرحله گفتمانسازی حول سند ۲۰۳۰ به پایان رسیده، خاطرنشان کرد: اکنون نظارت ریز بر اجرای سند، در کشورها آغاز شده است.
خزعلی ادامه داد: در برنامه ششم توسعه، بیست بار اصطلاح توسعه پایدار مطرح شده، که در راستای سند ۲۰۳۰ است.
وی به موارد مطرح شده در سند ۲۰۳۰ اشاره کرد و گفت: یکی از این موارد، تنفروشی است که اسم آن را کارگر جنسی و بیشفعال جنسی گذاشتهاند.
عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان، حذف سلول زاید را یکی از موارد مطرح شده در سند ۲۰۳۰ عنوان کرد و اظهار داشت: این موضوع را تحت عنوان تسلّط بر بدن مطرح کردهاند و میگویند همانگونه که انسان میتواند زگیل را از بدن خود جدا کند، این حق را دارد که یک عضوی که به عنوان مهمان در بدن انسان حضور داشته است را جدا کند.
خزعلی، اوج آموزشهای سند ۲۰۳۰ را انقلاب جنسی دانست و افزود: مبتنی بر این سرفصل، موضوع برابری جنسی، باید به طور فراگیر در همه جا مطرح شود.
وی افزود: معاون امور زنان رئیسجمهور در این راستا اعلام کرد که اهداف توسعه پایدار را دنبال میکند و متعهد است تا سیدرصد بانوان در مدیریتها بهکارگیری شوند. این همان سیدرصدی است که سازمان ملل مطرح کرده و در اظهارات مسئولین ما هم بارها آمده است.
خزعلی، برابری جنسی را دستورالعمل براندازی نظام اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: این موضوع به صراحت در مجله «والاستریت ژورنال» چاپ شده است و مینویسد باید روی موضوع زنان تمرکز کنید و زنان را نسبت به اسلام و نظام ناراضی کنید. ابتدا باید حضور سیدرصدی زنان در مناصب مطرح شود، سپس بحث حجاب اجباری و موضوع حضور زنان در ورزشگاهها و مسائلی از این قبیل.
وی ادامه داد: در همین راستا، امکاناتی را به برخی نهادها دادهاند و بودجهای را در اختیار نهاد زنان سازمان ملل قرار دادهاند تا در راستای برابری جنسیتی و با عنوان توانمندی زنان فعالیت کند.
خزعلی، کشور سوییس را کشوری دانست که در موضوع زنان، حاکمیت خود را بر ایران افزایش داده و اظهار داشت: درحالی قراداد توانمندسازی زنان ایرانی، با کشور سوییس بسته شده، که این کشور، هشتاددرصد خشونت و تجاوز دارد و بالای پنجاهدرصد فرزندان متولد شده بدون ازدواج را داراست.
وی با بیان اینکه انگلیسیها، سوییس را کثیفترین کشور اروپایی میدانند، تصریح کرد: با این حال، بهترین فرزندان ما را به اینها سپردهاند تا آموزش کارآفرینی به آنها بدهند.
عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان ادامه داد: مقامات آمریکایی میگویند برای اینکه به دور از چشم سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران مسلط شویم، باید با زنان ایرانی در تعامل باشیم.
خزعلی به نقش مراکز غیردولتی در پیادهسازی سند ۲۰۳۰ در کشور اشاره کرد و گفت: مؤسسه ملّی کنترل ایدز، مؤسسهای غیرقانونی است که به طور علنی فعالیت میکند.
فاطمه صدر: ۲۰۳۰ چگونه تبدیل به گفتمان شد؟
سخنران دیگر نشست بررسی ابعاد پیدا و پنهان سند ۲۰۳۰، فاطمه صدر، دکترای فلسفه و پژوهشگر حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و عضو بنیاد تربیتی حیات بود که بحث خود را با عنوان «زمینهها و بسترهای غیررسمی پیشبرد سند آموزشی ۲۰۳۰» آغاز کرد.
وی گفت: در نهادهای بینالمللی، پیش و پس از تدوین و تصویب هر سند، کنوانسیون یا بیانیه در جهت گفتمانسازی و پیشبرد آن، فرایندی تحت عنوان اجماعسازی مطرح و اجرا میشود.
صدر، اجماعسازی را مهمترین سازوکار نهادهای بینالمللی برای پیشبرد اسنادی چون ۲۰۳۰ دانست و گفت: این کار، در سطح دولتها به یک شکل و در سطح ملتها به گونهای دیگر دنبال میشود. در سطح ملتها نیز از دو طریق نخبگان و روشنفکران و نیز توده مردم انجام میشود.
پژوهشگر حوزه فلسفه تعلیم و تربیت با بیان اینکه سند ۲۰۳۰ از نوع بیانیه یا چارچوب اقدام است و حالت استانداردسازی و تنظیم رفتار دارد، تصریح کرد: این سند، بیش از آنکه الزامآور حقوقی باشد، توصیهای از جنس نرمافزاری است، برای اینکه به شکل نرم و به تدریج، تغییر ارزشها، باورها و در نهایت رفتار را در میان ملتها رقم بزند. به همین دلیل است که از فرآیند اجماعسازی استفاده میشود.
صدر درباره فرایند اجماعسازی گفت: تولید ادبیات علمی، ادبیاتسازی و مفهومسازی در کانونهای قدرت، از جمله اولین اقدامات است.
وی، مرحله بعد را نگارش اسناد، کنوانسیونها و بیانیههای بینالمللی با مشارکت گرفتن کشورها (در پوشش و ظاهری حداکثری و در باطنی حداقلی) دانست و درباره حقشرطی که در اسناد برای کشورها لحاظ میشود گفت: یک حق شرط و حق تحفظی به شکل صوری به کشورها میدهند مبنی بر این که مواردی که خلاف قانون هر کشور است اما در کنوانسیون آمده است را بتوانند اجرایی نکنند. منتها نکته این است که با ماده دیگری همین حق داده شده را محدود و کنترل میکنند؛ تحت این عنوان که حق شرطها نباید با روح کلی هر سند در تضاد باشد.
وی، نهادسازی مردمی را اقدام دیگری دانست که به منظور بهرهگیری از ظرفیت مردمی، در فرآیند اجماعسازی بهکار بسته میشود.
صدر ادامه داد: حساسیتزایی و حساسیتزدایی در میان تودههای مردم نسبت به ارزشها، تکذیب یا تردید در باورها و هنجارسازی متناسب با مفاهیم و مبانی ارزشهای حاکم بر اسناد بینالمللی، یکی از اقداماتی است که نهادهای بینالمللی طی اجماعسازی دنبال میکنند.
عضو بنیاد تربیتی حیات، برخی نهادهای غیردولتی و مؤسسات خصوصی را مهمترین ابزارهای غیررسمی و غیردولتی نهادهای بینالمللی برای استحاله کشورها از درون عنوان کرد که از سالها پیش در حال فرهنگسازی و گفتمانسازی محتوای اسناد بینالمللی از جمله سند ۲۰۳۰ هستند.
صدر درباره نتیجه فرآیند اجماعسازی گفت: عقبنشینی تدریجی دولتها و ملتها از مواضع ازپیشگرفتهشده بومی در مقابل مفاهیم و ارزشهای دیکته شده اسناد بینالمللی و نیز تحمیل نامحسوس و ناملموس ارزشهای جدید از سوی این اسناد، نتیجه اجماعسازی است؛ به گونهای که به مرور با تغییر قوانین کشورها در مقابل ثبات مفاد اسناد بینالمللی مواجه میشویم.
وی، همجنسگرایی و تغییر نگرش دولتها و ملتها نسبت به این موضوع، از امری قبیح و جرم در سالهای گذشته به امری موردحمایت و هنجار در سالهای اخیر را به عنوان شاهدمثال ذکر کرده و در خصوص تحول در مفهوم و معنای خانواده با مبانی و معیارهای همجنسگرایی گفت: اکنون مفهوم خانواده، تغییر معنا داده است و ما خانواده همجنسگرا هم داریم.
صدر در ادامه، چگونگی فرآیند اجماعسازی در سطح تودهها را مورد بحث قرار داد و گفتمانسازی تولید ادبیات توسط نخبگان همسو با مفاد اسناد را یکی از این اقدامات دانست.
وی ادامه داد: کمکها و حمایتهای بینالمللی از راهاندازی برخی نهادهای مردمی با موضوعات تخصصی مختلف و تمرکز هر نهاد بر موضوعی خاص به نحوی که تبدیل به یک بازوی کارشناسی شود و در مرحله بعد، توانمندسازی و آموزش گسترده و حرفهای آنها در قالب تربیت نیروی انسانی در همین راستا انجام میشود.
صدر درباره نحوه مواجهه نهادهای غیردولتی با دولتها گفت: هر زمان که این دست نهادها با قوانین و سیاستها و خطمشیهای دولتی همراه باشند، طبیعتاً به عنوان بازوی کمکی و پیشبرنده اسناد مورد توافق عمل میکنند؛ اما در ارتباط با قوانین و دولتهای غیرهمراه از ظرفیت حداکثری خود برای مقابله با آنها استفاده میشود. لابیگری، مطالبهگری و چانهزنی از بالا و نیز راهانداختن برخی پویشهای مردمی و موضعگیریهای مدنی و رسانهای در راستای فشار از پایین در همین راستا برآورد میشود.
وی در ادامه، پشتوانههای نظری و بسترساز اسناد بینالمللی مانند سند آموزش ۲۰۳۰ را مورد اشاره قرار داد و از امانیسم، پلورالیسم، لیبرالیسم، نئولیبرالیسم، سکولاریسم و نسبیگرایی به عنوان پشتوانههای نظری اسناد نام برد و گفت: این رویکردها، مبانی معرفتی نهادهای مدنی همسو با نهادهای بینالمللی را هم تشکیل میدهند.
صدر به رواج نسبیگرایی اشاره کرد و تصریح کرد: نسبیگرایی معرفتی و پیرو آن نسبیگرایی ارزشی، تسامح و تساهل فرهنگی و معرفتی در تعلیم و تربیت را در پی دارد که گاه از سوی همین نهادهای غیردولتی فعال در موضوع تعلیم و تربیت، آموزش، ترویج و اشاعه داده میشود.
مجتبی همتیفر: راهحل نهایی «تولید فکر» است
مجتبی همتیفر؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت و عضو بنیاد تربیتی حیات، سخنران دیگر این نشست بود که سخنان خود را با موضوع «تعلیم و تربیت در خدمت امپریالیسم» آغاز کرد.
وی با بیان اینکه آنچه به عنوان سند ۲۰۳۰ میشناسیم چیزی نیست که از ۲۰۱۵ آغاز شده باشد، خاطرنشان کرد: از اواخر دهه هشتاد بحث توسعه پایدار در دستور قرار گرفته است.
همتیفر با یادآوری اینکه مسائل مطرح شده در سند ۲۰۳۰، مسائل مربوط به کشور ما نیز است، تصریح کرد: آنچه ما با آن مخالفیم، صورتبندی این مسائل و در مرحله بعد، راه حلهایی است که برای آنها ارائه میشود.
کارشناس امور تربیتی، وجه مشترک منتقدان و مدافعان سند ۲۰۳۰ را، جزءنگری دانست و سایر غفلتها در نوع نگاه به این سند را اینطور برشمرد: غفلت از فهم روابط و جهتگیری اقدامات به ظاهر پراکنده، غفلت از باهمنگری مزیتها و معایب، برنامهها و اقدامات، غفلت از پیشینه و تجربه تاریخی که دوگانهای تحت عنوان کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته در این سند مطرح میشود.
همتیفر در ادامه، ضعف در استعمارشناسی را مورد اشاره قرار داد و گفت: کمبود مطالعه و آثار قوی و غنی در ایران درباره استعمار، بیتوجهی نظام آموزشی به استعمارشناسی و کمبود منابع در دسترس، از عوامل این ضعف هستند.
وی، نتیجه ضعف در استعمارشناسی را بروز خطای محاسباتی در صاحبنظران و مسئولان در مواجهه با استعمار دانست و افزود: خوشبینی نسبت به نهادها و برنامههای بینالمللی و توهم نگرش تخصصی صرف بدون درنظرگرفتن دخالت سیاست در علم و توسعه، از دیگر مشکلاتی است که با آن روبهرو هستیم. در نتیجه شاهد پیروی حداکثری از برنامهها و توصیههای نهادهای بینالمللی هستیم.
عضو بنیاد تربیتی حیات، به طرح اقدامات ایجابی در مواجهه با سند ۲۰۳۰ پرداخت و اظهار داشت: طراحی و پیادهسازی الگوهای بومی توسعه، یک اقدام الزامی است. همچنین لازم است نخبگان و عامه نیز همراه شوند.
همتیفر، یکی از اقدامت مؤثر در مواجهه با اسناد نظیر ۲۰۳۰ را نشر و بازنشر آثار آگاهیبخش، همچون تعلیم و تربیت در خدمت امپریالیسم فرهنگی (اثر مارتین کارنوی) دانست و گفت: تبیین دیدگاههای بزرگانی همچون امام خمینی(ره) درباره استعمار نیز یکی از اقدامات مؤثر در این راستا است. همچنین، تولید آثار رسانهای برای تبیین هنرمندانه استعمار و استعمارگری بهویژه برای نسل جدید همچون یتیمخانه ایران.
وی در ادمه، مرور اندیشههای امام(ره) درباره استعمار را به بحث نشست.
همتیفر با بیان اینکه «استعمار» از اصلیترین بحرانهای زمینهای امام است، خاطرنشان کرد: از دیدگاه امام، هدف استعمار، بهرهمندی از منابع انسانی و طبیعی جوامع است.
عضو بنیاد تربیتی حیات، در ادامه با بیان اینکه ضعف علمی و فنی مصنوعی و مسمومیت فکری دو نتیجه دارد، خاطرنشان کرد: این موضوع یا منجر به هیچانگاری یا کوچکانگاری خود میشود، یا برترپنداری استعمارگران را در پی دارد. نتیجه هر دو هم وابستگی و تقلید است.
همتیفر درباره خودباختگی و برترپنداری بیگانگان از سوی برخی افراد در داخل کشور گفت: برخی از افرادی که خود، در جریان تدوین سند تحول آموزشوپرورش بودهاند، سند ۲۰۳۰ را برتر از آن میدانستند، تا جایی که یکی از آنها میگفت دوست دارم فرزندم با سند۲۰۳۰ بزرگ شود نه سند تحول.
وی، راهحل اصلی رهایی از اسنادی نظیر ۲۰۳۰ را استقلال فرهنگی دانست و تصریح کرد: استقلال فرهنگی نیز در گرو تولید فکر از سوی افراد فکوری است که فارغ از شرق و غرب با تکیه بر دانش بومی کار کنند.
نظرات کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.
نظر دهید